دلانه

شب روضه عبدالله است آقا! از کجای این مصیبت گریه کنم؟؟ برای دل عبدالله ک پدری کردی برایش و غرق به خونی و عمه نمیگذارد به تو برسد؟؟ بر غم زینب گریه کنم ک قاسم و عبدالله یادگاران برادر است و نتواسته عبدالله را خیمه نگه دارد یا برای دل خودت حسین؟؟ قاسم را روانه میدان کردی و بدن تکه تکه اش را تحویل گرفتی و حال عبدالله را پیشاپیش به سوی برادر می فرستی؟؟؟ آقا دل می سوزد ا اینهمه مصیبت…

سوالی که بسیار موضوع انشاء شده بود و هربار در مورد شغل های مختلف بسیار نوشته بودم اما این بار اگر انشایی باشد و موضوعی دوست دارم در آینده, آینده لی خیلی نزدیک حر شوم و توبه ی مردانه کنم…

بهترین شغلی که میتوان برای خود برگزید حر شدن و توبه مردانه کردن است خصوصا اگر زندگیت را به پای امام و محبوبت بریزی این دیگرنور علی نور میشود…

گویا بیان هم مانند بلاگفا بوی حلوایش بلند شده! خدا به داد نوشته هامان برسد...

و غلتی لایبردها الا وصلک

و سوز سینه ام را جز وصل تو خنک نمیکند…

ولوعتی لایطفیها إلا لقاؤک

آتش سینه ام را جز لقایرتو خاموش نمیکند

+مگر ممکن است این حرفها از یک غیر معصوم صادر شده باشد, اینقدر عاشقانه و زیبا!؟؟؟؟

پیش از آن کز تو نیاید هیچ کار

کاش به جای اینهمه آنتی ویروس یه آنتی نفس هم بود تا نفس را اسکن میکرد، عیب هاش را می یافت و نهایتا بعضی ها را حذف و بعضی ها را ترمیم می کرذ!!!

این روزها به شدت محتاج یک آنتی نفس هستم!

البته وجود آدمی هم چیزهایی هست که همانند آنتی نفس عمل کند، مثل وجدان، مثل نفس لوامه... و ذکرهایی مثل صلواتو استغفار پاک کننده و ترمیم کننده ی روح هستند... اما باید یه چیزهایی مثل اراده را آبدیت کرد تا توان بازسازی نفس و یافتن ویروس های جدید گناه را داشته باشد....!

کاش مرگ دست خود آدمها بود تا وقتی این چنین خسته و درمانده میشوند سرشلن را زمین بگذارند و بمیرند, به همین سادگی…

هر وقت که اینجا نوشتم یعنی که خیلی دلتنگ بودم، یعنی که خیلی دلم پر بود و خیلی تنها بودم... اینجا پناه بی کسی های منه! و من چقدر بغض و غصه دارممممم....